راهنمای جامع انواع بزل ساعت

شاید در نگاهِ اول زمانی که قصدِ خریدِ ساعتی را داریم بِزِل‌ِ ساعت اولویت اول انتخاب‌مان نباشد. اما به جرأت می‌توان از آن به عنوان مهم‌ترین قسمتِ قابِ ساعت یاد کرد که می‌تواند به تنهایی جور جذابیت و زیبایی ساعت را بکشد و البته نیز کاربردی باشد. بسیار دیده‌ام که در موردِ تمامیِ اجزایِ تشکیل دهنده‌یِ یک ساعت صحبت می‌شود اما معمولاً بِزِل یکی از اجزایی‌ست که متاسفانه دست کم گرفته شده یا اصلاَ به آن توجهی نمی‌شود. در دیکشنریِ هورالوجی که سال ۱۹۶۱ منتشر شده در تعریف بِزِل آمده : «حلقه‌ای که در قسمتِ میانی قابِ ساعت اضافه شده تا شیشه را رویِ قاب نگه دارد.»  البته The Fondation de la Haute Horlogerie که وظیفه‌اش حفظ ارزش و فرهنگِ ساعت‌سازیِ فاخر در جهان است نیز تعریف مشابهی از بِزِل دارد. پس طبق تعریف با قطعه‌ای از قاب سروکار داریم که کریستال را رویِ قاب نگه می‌دارد و البته که در ضد آب بودنِ ساعت نیز نقشِ مهمی ایفا می‌کند. البته بزل‌هایی نیز هستند که به صورت یکپارچه به قاب اضافه شده و یا ساعت‌هایی نیز ساخته می‌شوند که فاقد بِزِل می‌باشند که این نوع از بِزِل‌ها بیشتر در ساعت‌هایِ مینیمال دیده می‌شوند. به فاصله‌یِ بین صفحه‌یِ ساعت و بِزِل Rehaut یا بِزِل داخلی می‌گویند. اما کاربردِ بِزِل‌ها صرفاً به جهت زیبایی محدود نمی‌شود. چراکه با در نظر گرفتنِ مقیاس‌هایِ مختلفی چون تاکیمتر، اِسلاید رول و بقیه مواردی که در این مقاله بررسی خواهم کرد به عنوان ابزار مهمی برایِ افزودن Complication در ساعت محسوب می‌شوند. اگر به ساعت‌هایِ وینتِج علاقه‌مند هستید پاتینا شدن یک بِزِل روحِ شما را ارضا خواهد کرد یا اگر به ساعت‌سازی و متریال‌هایِ مدرن علاقه‌مندید بِزِل‌ها و متریالشان ناخودآگاه در سلیقه و انتخاب نهایی شما تاثیر بسزایی خواهند داشت. در این مقاله ابتدا کمی از ریشه‌هایِ بزل‌ها خواهم گفت و سپس بِزِل‌هایِ پرکاربرد و نحوه‌یِ استفاده از آن‌ها را بررسی خواهم کرد.

کاپیتان ویمز عکس: TBWS

به‌طور کلی بِزِل‌ ساعت‌ به دو دسته تقسیم می‌شود: ۱)زیبایی ۲)کاربردی. بُعد زیباییِ آن از ساعت کارتیه سانتوس شروع و با گذشت زمان تکمیل شد و رفته‌رفته بزل‌ها جُدای از یکپارچه‌بودن یا نبودنشان به قسمتی از قاب تبدیل شدند که سازندگان رویِ آن‌ها از تکنیک‌هایِ مختلف استفاده می‌کردند تا ظاهرِ ساعت‌ها را جذاب‌تر کُنند مانند مخراج‌کاری و کاشت الماس‌ها، استفاده از تکنیک کنده‌کاریِ گیوشه و… . بُعد کاربردیِ آن‌ها نیز باتوجه به دسته‌بندیِ ساعت‌ها متفاوت است و انواع مقیاس‌ها نظیر تاکیمتر، پالوسمتر، شمارش معکوس و… می‌توانند وجود داشته باشند. اما ابتدا بهتر است با بُعد کاربردی و ریشه‌هایش آشنا شویم و بدانیم از کجا و چگونه بِزِل‌ها در نقش زندگی‌مان اهمیت پیدا کردند.
فیلیپ وَن هورن ویمز (۱۹۷۹-۱۸۸۹) یک افسر و مخترعِ نیروی ِدریاییِ ایالاتِ متحده‌‌ آمریکا بود که سیستم ناوبری و جهت‌یابیِ دنیا را دگرگون کرد. یکی از اختراعات وی در دنیایِ ساعت سبب کاربردی شدنِ بِزِلِ ساعت‌هایِ مچی شد یا به‌ عبارتی اولین بِزِل با قابلیتِ چرخش که امروزه در بسیاری از ساعت‌ها استفاده می‌کنیم مدیون اختراعِ وی و تولد ساعت Second Setting است. ویمز محاسباتِ پیچیده و زمان‌بر ناوبری را تا حد زیادی کاهش داد که این روش‌ها برایِ خلبانان که بسیاری از آن‌ها به‌ سبب همین خطای محاسباتی که داشتند جان خود را از دست می‌دادند، مفید بود. چراکه در دهه‌هایِ بین ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ علمِ هوانوردی در مراحلِ ابتدایی توسعه و تکامل خودش قرار داشت و امکانات آن زمان بسیار کم بود.
ویمز دریافت که اگر محاسبات مربوط به ناوبری را ساده‌تر کنیم حتی اگر کمی دقتش پایین‌تر باشد خروجی کار بهتر خواهد بود و همچنین به این موضوع پی‌برد که بهتر است خلبانان از یک ساعت مچی کاربردی استفاده بکنند که با سیگنال‌هایِ زمانی قابلیت همگام‌سازی (البته مکانیکی) داشته باشد تا این‌که یک کرونومترِ دریایِی بزرگ و دست‌وپاگیر را به کابین خلبان با خود حمل بکنند. پس به‌ همین جهت ویمز در سال ۱۹۲۷ یا ۱۹۲۸ (داده دقیقی از زمان آن ندارم) رویِ‌ سیستمی کار کرد که ابتدا در کرونومترهایِ قایقی یا همان دریایی صورت گرفت. پس یک صفحه‌یِ فرعی به آن کرونومتر‌ها اضافه کرد که شاملِ ثانیه‌شماری بود که به‌راحتی با توجه به سیگنال‌های زمانی قابلیت تنظیم مجدد داشت.

ساعت لونژین مدل لیندبرگ و ویمز

این کرونومترها یک پیچ کوک اصلی داشتند که عقربه‌یِ ساعت‌شمار و دقیقه‌شمارشان با آن تنظیم می‌شد و یک اهرم کوچک دیگری نیز داشتند که سبب حرکتِ صفحه‌یِ مجزایِ ثانیه‌شمار می‌شد. در فاصله‌یِ بین دو جنگ جهانی هوانوردی از حالت نظامی خودش فاصله گرفته بود و به‌نوعی به بخشی از فرهنگ مردم تبدیل شده بود. در این حین چارلز لیندبرگ در سال ۱۹۲۷ رکورد جذابی را ثبت کرد. او موفق شد برنده‌یِ چالش و جایزه اورتِیگ باشد که طی آن به ‌تنهایی و بدون وقفه از نیویورک تا پاریس را پرواز کرد! تصور کنید یک شخص بدون امکانات و تجهیزات GPS مُدرن به تنهایی دو قاره را پیموده باشد. این پرواز سبب شهرت جهانی او شد و به معنای واقعی تبدیل به یک سلبریتی شد. البته بعد از این پرواز که بیشتر آن برپایه‌یِ بخت و اقبال بود چارلز لیندبرگ متوجه شد که نیاز به یک ابزار یا آموزش دقیق برایِ محاسباتِ مسیریابی دارد. پس چه کسی بهتر از ویمز می‌توانست به او کمک کند! در نتیجه گفته می‌شود لیندبرگ و ویمز یکدیگر را سال ۱۹۲۸ ملاقات کردند و به ‌دنبال آن ویمز یکی از ساعت‌هایِ Second Setting را به لیندبرگ داده و راه و روش محاسبات ناوبری را نیز به وی آموزش داده بود. اما از آنجایی که این کرونومترها بزرگ بودند ویمز نیاز داشت تا آن‌ها روی مچ بسته شوند و در نتیجه در طی همکاری با لونژین و ویتناوِر ساعت مچی Second Setting  را متولد شد. این ساعت همان دیسک مربوط را در مرکز صفحه داشت این ورژن به مدل استاندارد معروف شد و تقریبا سایز ۴۸ میلی‌متری داشت سایزی برابر با یک ساعت جیبی! اما از سال ۱۹۳۰ بود که بالاخره ما اولین بِزِل با قابلیت چرخش را دیدیم و این ورژن مدل مچی نام گرفت که تقریباً ۲۷ میلی‌متری بود. گفته می‌شود نمونه‌هایِ اولیه این ساعت‌ها در سن دیگو در یک فروشگاه جواهرات تولید شده و سپس توسط لونژین به‌ تعداد زیادی تولید و عرضه شد. می‌شود گفت که تقریباً از سال ۱۹۳۰ اولین بزل‌های کاربردی اختراع شدند. اما توسعه‌یِ اولیه‌یِ بِزِل‌ها به همین جا ختم نمی‌شود چارلز لیندبرگ ساعت Second Setting  ویمز را یک مرحله ارتقا داد و به خلبانان این اجازه را می‌داد تا بتوانند زاویه ساعتی را اندازه‌گیری کرده و به کمک آن طول جغرافیایی را برمبنای ساعت متوسط گرینویچ اندازه‌گیری کنند. البته بعدها رولکس نیز ساعت Zero Graphe را تولید کرد که از جمله اولین ساعت‌هایی محسوب می‌شود که دارای بزل کاربردی بود این ساعت‌ها فوق‌العاده کمیاب هستند.
اکنون که با ریشه‌های بزل‌هایی با قابلیت چرخش آشنا شدید پرکاربردترین‌ آن‌ها را با بررسی می‌کنم و نحوه استفاده از آن‌ها را نیز به شما خواهم گفت.

عکس: سیکو

بزل‌هایی برایِ اندازه‌گیریِ زمانِ سپری شده (شمارش بالا)

قبل از این‌که به اعماق این بزل (Count Up) شیرجه بزنیم لازم است با بعضی از اصطلاحات غواصی آشنا شویم. زمانِ زیر (Bottom Time) مدت زمانی‌ست که غواص در زیر آب سپری می‌کند. با توجه به هدف غواصی و جدول‌هایِ زمانی غواصی در مرحله‌یِ صعود به سطح آب می‌توانیم عملیاتِ برداشت‌فشار (Decompression) یا بدون برداشت‌فشار (Non-Decompression) داشته باشیم. عملیاتِ برداشت‌‎فشار شامل توقف‌هایی در زمان صعود است تا گازهایی که در کپسول اکسیژن وجود دارند و وارد بافت بدن شده‌اند خارج شوند گازهایی نظیر نیتروژن، هلیوم و… . که البته با درنظرگرفتن زمان‌ زیر و هدف غواصی می‌توان عملیات بدون برداشت‌فشار نیز داشت. بِزِلی که در ساعت‌های غواصی می‌بینیم دقیقاً برای موارد مهمی که ذکر شد استفاده می‌شود. برایِ اندازه‌گیریِ زمان‌زیر، اندازه‌گیریِ فواصل زمانی عملیات برداشت‌فشار و… . وجود خطوط برای پانزده‌یِ دقیقه اول بزل‌ها دقیقاً برای مرحله برداشت‌فشار استفاده می‌شود. با ظهور ابزارهای دیجیتالی پیشرفته استفاده از ساعت‌هایِ مکانیکی یا کوارتز برای غواصی کمرنگ شده اما می‌توان از آن‌ها به ‌عنوان یک وسیله‌ پشتیبان و قابل اعتماد استفاده کرد. بزل‌هایِ غواصی شمارش بالا از ۰ تا ۶۰ علامت‌گذاری شده‌اند و صرفاً کاربرد آن‌ها برای غواصی نیست و می‌توان با حرکت و قرار دادن نشانگر بزل روی عقربه‌یِ دقیقه‌شمار که معمولاً به‌صورت مثلث وارونه است مدت زمان سپری شده از شروع یک فعالیت را اندازه‌گیری کرد. قبلاً در اینستاگرام واچوفایل به این نکته اشاره کرده‌ام که افتخار اولین ساعت غواصی متعلق به ساعت Omega Marine 1932 بوده و با ظهور ساعت‌های غواصی مدرن از اوایل دهه ۵۰ برند بلان‌پن اولین بزل غواصی یک‌طرفه جهان را ساخت و دقیقاً در همان سال یعنی ۱۹۵۳ رولکس نیز در حال توسعه و ساخت سابمارینرهای خودش بود.

عکس: تودور

بزل‌هایی برایِ اندازه‌گیریِ زمانِ سپری شده (شمارش پایین)

این نوع بزل‌ها (Count Down) برعکسِ بزل‌هایِ شمارش بالا بوده و از ۶۰ تا ۰ شماره‌گذاری شده‌اند و قاعدتاً کاربرد آن‌ها نیز متفاوت است. بزل‌هایِ شمارش پایین در واقع برایِ نشان دادنِ مدت زمانِ باقی مانده از یک بازه‌‌یِ زمانی مشخص استفاده می‌شوند.
امروزه‌ کمپانی‌هایِ معدودی از این نوع بزل استفاده می‌کنند و اکثراً برخلافِ بزل‌هاِی شمارشِ بالا دو‌طرفه هستند و در واقع یکی از استانداردهای ISO6425 را ندارند. طبق استاندارد ISO6425 ساعت‌هایِ غواصی باید مجهز به شاخص زمان غواصی باشند (چه به صورت بزل، چه دیجیتالی و…) و البته نباید ناخواسته این شاخص دچار تغییر یا حرکت شود که به‌ همین دلیل بزل‌هایِ غواصی اکثرشان یک‌طرفه‌اند. اما با این نکته‌ای که ذکر شد این سوال مطرح می‌شود که برای مثال ساعت Tudor Pelaxos FXD با مقاومت ۲۰bar و بزل دوطرفه شمارش پایین برای غواصی مناسب نیست؟ پاسخ این سوال مربوط به جهت‌‎یابی در زیر آب است. روش‌هایِ جهت‌یابی متفاوتی برای غواصان وجود دارد که یکی از آن‌ها به کمک قطب‌نمای مغناطیسی خاصی و همچنین دوره‌های زمانی مشخصی انجام می‌شود و این نوع بزل‌ها در واقع یکی از کاربرد مهم‌شان برای جهت‌یابی زیر آب می‌باشد که شامل جدول‌های زمانی‌ست که برای اندازه‌گیری آ‌ن‌ها باید از بزل شمارش پایین استفاده کرد بدین ترتیب برای اندازه‌گیری بازه‌زمانی مشخصی کافی‌ست برای مثال عدد ۲۰ را در مقابل عقربه دقیقه‌شمار قرار داده و با گذشت آن و نزدیک‌شدن به صفر بزل مدت زمان باقی‌مانده از ۲۰ دقیقه را اندازه‌گیری کنید.

عکس: پتک فیلیپ

تاکیمتر

تاکیمِتر (Tachymeter) بیشتر از این‌که یک بزل باشد یک مقیاس است. مقیاسی که برایِ اندازه‌گیریِ سرعت، مسافت و نرخِ ساعتیِ یک عملکرد کاربرد دارد. می‌توان وجود آن را از زمان ظهورِ ساعت‌هایِ کرونوگراف ارتباط داد. البته مقیاس‌هایِ دیگری نظیر پالوسمتر و تِلِمتر نیز به ‌عنوانِ بخشِ مهمی از ساعت‌هایِ کرونوگراف در کنار تاکیمتر تبدیل شده‌اند و گاهاً در بعضی از کرونوگراف‌ها شاهدِ حضورِ مقیاس‌هایِ مختلف در کنار یکدیگر هستیم. تاکیمتر می‌تواند در حاشیه‌یِ صفحه یا در قسمت بزل قرار گیرد. معمولاً مقیاس‌ها با واحد سرعت ۵۰۰ یا ۶۰۰ از ثانیه ۶ یا ۷ شروع می‌شوند و تا واحد ۶۰ ادامه دارند اما ساعت‌هایی مانند Navitimer واحد ۱۰۰۰ را نیز دارند. برعکسِ ظاهر ِشلوغِ ساعت‌هایِ کرونوگراف با مقیاس تاکیمتر کار‌کردن با آن‌ها بسیار ساده می‌باشد. برایِ کار با بزل تاکیمتر باید یک فرمولِ ساده‌‌یِ ریاضی را به‌خاطر بسپاریم T=3600/t که در آن T معدل مقدار تاکیمتر (مایل بر ساعت یا کیلومتر بر ساعت) و t معادل مدت زمان سپری شده در واحد ثانیه است. فرض کنید در اتوبان در حال رانندگی هستید و می‌خواهید با ساعتِ کرونوگرافتان سرعتِ وسیله‌ نقلیه‌‌یِ خود را محاسبه کنید نقطه‌ای را در نظر می‌گیریم، مثلاً A و با عبور از آن کرونوگراف خود را فعال می‌کنیم و عقربه‌یِ ثانیه‌شمار کرونوگراف شروع به حرکت می‌کند و پس از گذشت یک‌مایل و با رسیدن به نقطه دیگری که تعیین کرده‌ایم یعنی نقطه B کرونوگراف را متوقف می‌کنیم. مقدارِ مقیاسِ روبرویِ عقربه‌یِ‌ ثانیه‌شمار معادل سرعت مایل بر ساعت شما می‌باشد. برای مثال اگر روی ۳۰ ثانیه باشد سرعت شما ۱۲۰ مایل بر ساعت خواهد بود. به این مقادیر با توجه به فرمولی که گفته شد نیز می‌توان رسید. حالا فرض کنیم دونده‌ای فاصله‌یِ ۲۰۰ متر را در مدت زمانِ ۳۵ ثانیه طی کرده باشد آیا سرعت او معادل ۱۱۰ کیلومتر بر ساعت است؟ خیر! داریم در مورد یک‌پنجم کیلومتر صحبت می‌کنیم نه یک کیلومتر پس ۲۰۰ متر یک‌پنجم کیلومتر بوده و برایِ محاسبه‌یِ سرعت دونده باید مقدار تاکیمتر یعنی ۱۱۰ را دریک‌پنجم کیلومتر ضرب کنیم که می‌شود ۲۲ کیلومتر بر ساعت. حالا مسافت را چگونه محاسبه کنیم؟ برایِ محاسبه‌ی‌ِ مسافت باید یک سرعت ثابت داشته باشیم فرض می‌کنیم سرعت وسیله نقلیه‌مان ۱۵۰ کیلومتر بر ساعت است اگر کرونوگراف را فعال کنیم و هر زمان عقربه‌یِ ثانیه‌شمار کرونوگراف به مقدار ۱۵۰ روی مقیاس تاکیمتر رسید آن را متوقف کنیم، یک کیلومتر را طی کرده‌ایم. اگر به واحد سرعت دقت کنید تا ۶۰ درنظر گرفته شده حالا  برای تعیین مسافت اگر سرعتمان کمتر از ۶۰ بود باید چکار کنیم؟ برای نمونه سرعتمان ۵۰ کیلومتر بر ساعت است و می‌خواهیم مدت زمانی که طول می‌‌کشد تا یک کیلومتر را طی کنیم با کمک مقیاس محاسبه کنیم. چون مقیاس تاکیمتر واحد ۵۰ را ندارد پس آن‌را در ۲ ضرب می‌کنیم که می‌شود ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت و در نهایت عقربه‌یِ ثانیه‌شمارمان ۳۶ ثانیه طول می‌کشد تا به واحد ۱۰۰ برسد پس آن‌را نیز در ۲ ضرب می‌کنیم که می‌شود ۷۲ ثانیه و نتیجه می‌گیریم ۷۲ ثانیه طول می‌کشد تا با سرعت ۵۰ کیلومتر بر ساعت یک کیلومتر را طی کنیم. (برای صحت ممی‌توانید از فرمولی که ذکر شد استفاده کنید.)
و آخرین مورد برای محاسبه‌‌یِ نرخ ساعتی یک عملکرد کاربرد دارد فرض کنیم خط تولید یک خودرو تقریباً ۵۵ ثانیه طول می‌کشد تا یک خودرو تولید کند و چون عقربه‌یِ ‌ثانیه‌شمار عدد ۶۵ را نمایش می‌دهد این واحد تولیدی در هر ساعت ۶۵ خودرو تولید می‌کند. امیدوارم طرز استفاده از تاکیمتر برایتان روشن شده باشد.

عکس: تودور

بزل جی‌ام‌تی

شاید بتوان گفت در حال حاضر کاربردی‌ترین بزل باشد. اگر واقع‌بین باشیم امروزه کمتر از بزل‌های غواصی، تاکیمتر و انواع دیگر آن‌ها در مقایسه با جی‌اِم‌تی استفاده می‌شود. البته در مورد جی‌ام‌تی‌ و مفهومش باید مقاله‌یِ جداگانه‌ای بنویسم اما اگر بخواهم ریشه‌های اولین ساعت مچی جی‌ام‌تی‌ را بازگو کنم برخلافِ باور ِعمومیِ اهالی ساعت که اختراع آن را به رولکس جی‌ام‌تی مستر نسبت می‌دهند به یک سازنده‌یِ دیگری می‌رسیم! بله عنوانِ اولین ساعتِ مچی با بزلی با نشانگرهای ۲۴ ساعت به برند Glycine و مدل Airman تعلق دارد که در سال ۱۹۵۳ ساخته شد و در سال ۱۹۵۴ ساعت رولکس جی‌ام‌تی مستر با همکاری شرکت هواپیمایی Pan American با بزلی با نشانگرهای ۲۴ ساعت و همچنین عقربه‌یِ جی‌ام‌تی‌ عرضه شد که معروف‌ترین ساعت جی‌ام‌تی‌ بوده و بسیاری از سازندگان از قالبِ طراحی آن تا به امروز استفاده کرده‌اند. ساعت‌هایِ جی‌ام‌تی‌ به دو دسته تقسیم می‌شوند:‌ جی‌ام‌تی حقیقی (True GMT) و جی‌ام‌تی‌ آفیسی (Office GMT). در ادامه نحوه‌یِ کار با جی‌ام‌تی‌ حقیقی را با ساعت تودور جی‌ام‌تی‌ آموزش می‌دهم.
همانطور که می‌بینید یک بزل ۲۴ ساعته و یک عقربه‌یِ ساعت‌شمار اضافی که به آن عقربه ۲۴ ساعته می‌گویند داریم.
ابتدا باید زمانِ مرجع یا زمانِ خانه (Home Time) را با عقربه‌یِ ۲۴ ساعته تنظیم کنیم پس پیچ کوک را در آخرین موقعیت خود قرار داده و زمانِ مرجع را با کمک بزل تنظیم می‌کنیم. با این کار عقربه‌یِ ساعت‌شمارمان نیز حرکت خواهد کرد. پس از تنظیمِ زمانِ مرجع پیچ کوک را در موقعیتِ دوم خودش قرار می‌دهیم و این‌جاست که تفاوت دو نوع جی‌ام‌تی‌ حقیقی و آفیسی مشخص می‌شود. ساعت تودور جی‌ام‌تی‌ از نوع جی‌ام‌تی‌ حقیقی‌ست و با حرکت دادن پیچ کوک در موقعیتِ دوم عقربه‌یِ ساعت‌شمار مستقل حرکت می‌کند تا بتوانیم در هنگام سفر به‌‎راحتی زمانِ منطقه‌یِ دوم خود را تنظیم کنیم اما در ساعت‌هایِ جی ام تی آفیسی در این موقعیت عقربه‌یِ ۲۴ ساعته مستقل حرکت می‌کند پس برای افرادی که دائماً در حال سفر بوده و می‌خواهند دو یا سه منطقه‌یِ زمانی را داشته باشند جی‌ام‌تی‌های آفیسی گزینه مناسبی نیستند.
این نکته را هم اضافه کنم که اگر بزل جی‌ام‌تی‌ دَوار بود می‌توانیم سه منطقه‌یِ زمانی را داشته باشیم اما در صورت ثابت‌بودن فقط دو منطقه‌یِ زمانی را داریم. پس اکنون که تفاوت این دو نوع جی ام تی را متوجه شدیم به ادامه‌یِ کار با تودور جی‌ام‌تی۲ بر می‌گردیم. پس از تنظیم زمانِ محلی (Local Time) اکنون دو منطقه‌یِ زمانی مختلف را داریم. اما  چون بزل تودور قابلیت چرخش دارد می‌توانیم زمان منطقه‌یِ سوم را نیز با ساعت تعیین کنیم. برای تنظیم زمان جدید از بزل دوار کمک می‌گیریم. ابتدا اختلاف زمان منطقه‌یِ زمانی جدید و زمان محلی یا مرجع را محاسبه می‌کنیم اگر منطقه‌یِ زمانی جدید جلوتر از زمان محلی بود بزل را به همان اندازه خلاف جهت حرکت عقربه‌هایِ ساعت می‌چرخانیم و اگر منطقه‌یِ زمانی جدید عقب بود به همان اندازه بزل را در جهت حرکت عقربه‌های ساعت حرکت می‌دهیم. برای مثال زمان محلی ما در ژِنِو ۱۰:۱۰ A.M  بوده و می‌خواهیم زمان نیویورک را  با بزل محاسبه کنیم. اختلاف این دو منطقه می‌شود ۶- ساعت یعنی زمان نیویورک نسبت به ژنو ۶ ساعت عقب‌تر است پس باید بزل را به اندازه ۶ ساعت در جهت حرکت عقربه‌های ساعت بچرخانیم تا با کمک عقربه ۲۴ ساعته و بزل زمان نیویورک را داشته باشیم.

عکس: برایتلینگ

بزل اسلاید رول (خط‌کش محاسباتی)

اگر خلبان یا ریاضی‌دان نیستید و یکی از ساعت‌هایِ با مقیاس خط‌کش محاسباتی (Slide Rule) را دارید شاید بتوان گفت فقط از وجود آن و زیبایی و پیچیدگی ظاهری که به ساعت بخشیده لذت می‌برید! بله اسلاید رول یکی از کم‌کاربردترینِ بزل‌هایی‌ست که امروزه در بین ساعت‌هایِ خلبانی دیده می‌شود. این مقیاس برایِ محاسباتِ ریاضیِ مختلفی استفاده می‌شود اما در اصل با قرارگیریِ این مقیاس روی ساعت مچی بسیاری از محاسبات برای خلبانان در کابین ساده‌تر شد. بزل اسلاید رول واحدهای مهمی را برای خلبانان دارد. در اصل ریشه‌یِ اسلاید رول یا خط‌کش محاسباتی به قرن هفدهم برمی‌گردد و خلبانان در اوایل قرن بیستم از سیستم پروازی E6B برای محاسبات خود استفاده می‌کردند. می‌توان گفت برایتلینگ اولین برندی بود که خط‌کش محاسباتی را به صورت یک بزل با قابلیت چرخش روی ساعت مچی مدل Chronomat در دهه ۴۰ میلادی قرار داد که بعدها ویژگی اصلی ساعت Navitimer شد و محاسبات E6B را ساده‌تر نمود. این خط‌کش محاسباتی برای مواردی چون محاسبه‌یِ سرعت، مسافت، ضرب و تقسیم، تبدیل مایل به کیلومتر، میزان سوخت مصرفی و… استفاده می‌شود. در این بخش فقط نحوه ضرب را به شما یاد خواهم داد: برای انجام عمل ضرب دو عدد باید بزل را حرکت دهیم فرض کنید می‌خواهیم حاصل ضرب ۵*۱۲ را به کمک این مقیاس محاسبه کنیم باید بزل را حرکت داده و عدد ۱۲ را با نشانگر عدد ۱۰ مقیاس داخلی که به رنگ قرمز است هم‌تراز کنیم و پس از آن در مقیاس داخلی به دنبال عدد ۵ بگردیم و سپس از روی مقیاس بزلی که چرخاندیم (بزل سفید رنگ با توجه به تصویر بالا) حاصل‌ضرب را می‌توانیم ببینیم. به تصویر دقت کنید می‌خواهیم حاصل‌ضرب ۱۰*۸ را محاسبه کنیم. پس باید عدد ۱۰ بزل بیرونی با نشانگر ۱۰ قرمز بزل داخلی تراز کرده و سپس به عدد ۸ بزل داخلی دقت کنیم و مقدار این ضرب را از بزل بیرونی بخوانیم که عدد ۸۰ را نمایش می‌دهد. یا اگر به عدد ۱۴ نگاه کنید مقدار بزل بیرونی ۱۴ را نشان می‌دهد که همان ۱۴۰ می‌باشد. (اعداد از بزل بیرونی از مقدار ۱۰ به بعد یک صفرشان کم شده است.)

عکس: کریستیز

پالسومتر

پالسومتر (Pulsometer) مقیاسی‌ست که برای اندازه‌گیریِ ضربان قلب استفاده می‌شود و ریشه‌یِ ساعت‌هایِ ضربان‌سنج به قرن هجدهم میلادی و دکتر فِلویر و ساعت‌ساز انگلیسی ساموئل واتسِن بر می‌گردد که موفق شدند ساعتی را طراحی کنند که قابلیت شروع و توقف داشته باشد و به کمک آن می‌توانستند ضربان قلب را اندازه‌گیری کنند. با گذشت زمان ضربان‌سنج‌هایِ مختلفی خلق شدند و با ورود به قرن بیستم و توسعه‌یِ ساعت‌هایِ مچیِ‌ کرونوگراف مقیاس ضربان‌سنج مورد توجه پزشکان قرار گرفت. این مقیاس‌ها معمولاً بین ۱۵ یا ۳۰ پالس کالیبره شده‌اند و گاهی نیز می‌توانند با سایر مقیاس‌ها نظیر تاکیمتر یا تِلِمتر در یک ساعت قرار گیرند. برایِ کار با این نوع مقیاس کافی‌ست دست خود را روی نبض بگذارید و با حس‌کردن اولین نبض کرونوگراف را فعال کنید تا عقربه‌یِ ثانیه‌شمار شروع به حرکت کند. فرض می‌کنیم مقیاس برمبنای ۳۰ پالس کالیبره شده باشد پس از حس کردن ۳۰ نبض کرونوگراف را متوقف می‌کنیم و عددی که مقیاس پالسومتر نمایش می‌دهد معادل ضربان متوسط ما در دقیقه می‌باشد.

ساعت یونگهانس کرونواسکوپ که مقیاس تاکیمتر و تلمتر را دارد.

تلمتر

 مقیاس تلمتر  (Telemeter) برای تعیین فاصله‌یِ تقریبی شما با یک رویدادی‌ست که هم نور آن را می‌بینید و هم صدایش را می‌شنوید. بیشترین استفاده از آن در موارد نظامی‌ست. زمانی که نور و صدای توپخانه دشمن را می‌شنویم می‌توانیم به کمک این مقیاس و البته ثانیه‌شمار فاصله را تعیین کنیم. تلمتر می‌توانند با سایر مقیاس‌ها نظیر تاکیمتر یا پالسومتر در یک ساعت وجود داشته باشند مانند ساعت امگایِ اسپیدمسترِ کرونواسکوپ. برای مثال می‌خواهیم فاصله بین خودمان و محل برخورد صاعقه را اندازه‌گیری کنیم. به محض دیدن نور صاعقه کرونوگراف را فعال می‌کنیم و پس از شنیدن صدایش کرونوگراف را متوقف می‌کنیم. عدد مقابل ثانیه‌شمار در مقیاس معادل فاصله تقریبی ما با محل برخورد صاعقه خواهد بود

قطب نما

تمام ساعت‌هایی که عقربه‌یِ ساعت‌شمار و دقیقه‌شمار دارند می‌توانند یک قطب‌نما (Compass) باشند. اما بعضی از ساعت‌ها بزل قطب‌نما دارند. برایِ جهت‌یابی باید دو روش را به‌خاطر بسپاریم. یکی برای نیم‌کره‌یِ شمالی و دیگری نیم‌کره‌یِ جنوبی. اگر در نیم کره‌ی‌ِ شمالی باشیم ساعت را ثابت نگه می‌داریم و عقربه‌یِ ساعت‌شمار را با خورشید هم تراز می‌کنیم و حدوسط بین عقربه‌یِ ساعت‌شمار و ساعت ۱۲ معادل جنوب خواهد بود و بدین ترتیب بقیه‌یِ جهت‌ها نیز مشخص می‌شوند برای تعیین حدوسط می‌توانید از عقربه‌ی دقیقه‌شمار کمک بگیرید. اما برای نیم‌کره‌ی جنوبی نشانگر ساعت ۱۲ را با خورشید هم تراز کرده و حدواسط فاصله‌یِ بین ساعت ۱۲ و عقربه‌ی دقیقه‌شمار معادل جهت شمال خواهد بود.

تمامی بزل‌های پرکاربرد را برایتان بررسی کردیم و صنعت ساعت به لحاظ ایجاد مکانیزم‌ها و چالش‌ها نامحدود است و علاوه‌بر موارد زیبایی و مقیاس‌هایی که ذکر شدند بزل‌ها امروزه با پیشرفت‌های مکانیکی کاربردهای دیگری نیز دارند مانند ساعت رولکس Sky-Dweller یا ایلیس ناردِن Freak که بزل‌هایشان برای تنظیم ساعت استفاده می‌شود. امیدوارم که این مقاله برایتان مفید بوده باشد.